مدح و ولادت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
رسـیـدنـش نـفـسـی تـازه داده دنـیـا را همان مسـیح که احـیـا کـند مـسیحا را همان که یوسف کنعان به شوق دیدارش شدهست مشتریِ پا به قـرص بازارش همان که چهـرۀ او نـور فـاطمی دارد کـنـار گـونۀ خـود خـال هـاشـمی دارد خـدا کـند بپـذیـرد مـرا به خـادمـیاش سپـید بخت شوم مثل خال هـاشمیاش سلام یـوسـف زهـرا خـوش آمـدی آقا امـیـد آخــر دنــیــا خـوش آمــدی آقــا سلام یـوسـف زهـرا تو را صدا کردم بـــرای آمــدنـت آمـــدم دعـــا کـــردم نگو که فاصلۀ ما هزار فرسنگ است ببین که مادر پیـرم چقدر دلتنگ است عزیز فاطمه عمریست بیتو دربدریم هزار جمعه گذشت و هنوز بیخـبریم عـزیز فـاطـمه آقـا کجـاست خـانـۀ تو گـرفـته است دل تـنـگ ما بـهـانـۀ تـو تـو آخــریـن پـســر خــانــوادۀ مـاهـی تـو آبــروی زمـیــنــی، بـقـیـة الـلـهـی |